![](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-12-2.jpg)
مصائب «در خانه بمانیم» یک گردشگر
باید این دوسال گذشته را سال های غافلگیری بشر نامگذاری کنیم، سال هایی که همهگیری یک ویروس ناشناخته همه ما انسانها را مجبور کرد مدلی متفاوت از زندگی را تجربه کنیم. این غافلگیری در روابط ما با دیگر انسانها و حتی محیط پیرامونمان هم تاثیر گذاشت، برای مثال ما گردشگران که معمولا خود را با سفر و در میان همسفرانمان تعریف میکنیم با آمدن کرونا و محدودیتهای سفر به یکباره با هشتگ ترسناک در خانه بمانیم روبهرو شدیم و سبک زندگی مان به کلی تغییر کرد.
به گزارش هومسا، زمستان سال ۱۳۹۸، از همان روزهای اول که تصاویر و اخبار شیوع ویروس کرونا در ووهان چین به تیتر اول جراید و اخبار رسانههای معتبر جهان تبدیل شد و در همان ایامی که با شنیدن واژه غریب «کرونا» با چشمانی از حدقه درآمده دست برچانه زده و با لبهایی کج و معوج ادعا میکردم چین کجا ایران کجا، حقیقتا احتمال نمیدادم روزی برسد که خاک خوردن کولهبار سفر به اصلیترین دغدغهام تبدیل شود و مجبور شوم با ماندن در خانه به ادامه بقای بشر کمک کنم.
![شرایط کرونایی در چین](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-5-5.jpg)
مرحله مقاومت و زیربار نرفتن
به خاطر دارم در آن روزهای ابتدایی شیوع این ویروس منحوس در چین با عدهای از دوستانم برنامه سفر به یکی از اماکن بومگردی یزد را چیده بودیم، در مسیر مقصد؛ محمد(یکی از همسفران) گفت “این سفر آخرم بریم تا سروکله این ویروسه تو ایران پیدا نشده “ بلافاصله محمد را به خیالبافی متهم کردم و با اطمینان گفتم “اخبار این ویروس تا چند روز دیگه فراموش میشه.“
اما گویا خیالباف این سفر من بودم!
![مصائب «در خانه بمانیم» یک گردشگر](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-1-1.jpg)
بعد از گذشت چند ماه از این ادعای محمد، جادهها و خیابانهای شهرهای پر گردشگر جهان مانند فیلمهای آخرالزمانی سوت و کور و بیآدمیزاد شدند و مسافرت رفتن به یک جرم بینالمللی تبدیل شد؛ فرودگاهها شبیه پادگانهای نظامی بودند، اماکن گردشگری یکی پس از دیگری خبر از تعطیلی چند ماهه میدادند و گردشگران و تورگردانان حیران و بیپناه در این میان راهی جز صبر کردن نداشتند.
مرحله پذیرش و ارزیابی اطرافیان
در آن روزهای ابتدایی ورود کووید۱۹ به ایران، دوستان و اطرافیانم بسته به علایق و تیپ شخصیتی خود، تحلیلها و تفاسیری متفاوت از شرایط نوظهور آن زمان با من درمیان میگذاشتند، دوستان گیمر من امید داشتند با ارتقاء ساختار ویروس کرونا به زودی در خیابانها به جنگ تنبهتن با زامبی ها اعزام شویم.
دوستان اهل فیلم و سینما با اشتیاقی برآمده از چشمه جوشان ذوق هنری تماشای فیلمها و سریال های آخرالزمانی را پیشنهاد می کردند، از سریال مردگان متحرک تا شیوع، حتی بیگانگان آقای ریدلی اسکات و مه استفن کینگ، همه اینها بازرا داغی داشتند اما نه به داغی بازار آن دست از دوستانم که نمک هشدار آغاز توطئهای جهانی را با رنگ لعاب به این آش شلم شوربا اضافه میکردند، عدهای با استناد به داستان فیلمهای هالیوودی و عدهای هم دست به دامان انیمیشن سیمپسون ها شده بودند.
![خانهنشینی در ایام شیوع کرونا](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-11-2.jpg)
هرکدام ویدئویی ده دقیقهای از سخنرانی یک فیلسوف و یا یک جامعهشناس معاصر ترجیحا با محتوایی مربوط به فرارسیدن دوران انحطاط جامعه بشری که با یک موسیقی حماسی درهم آمیخته شده بود را نشان میدادند و هرکدام معتقد بودند من واقعیت فرا رسیدن دوران سقوط نسل بشر را درک نمیکنم و فعلا برای آگاه شدن من زود است.
این نوع نگاه آنقدر رواج داشت که ترکشهای آن از گروههای خانوادگی در فضای مجازی تا محافل دوستانه هم مشاهده میشد، خلاصه وضعیتی بود عجیب! اما عجیبتر و ناراحت کنندهتر وضعیت میان زمین و آسمان گیر کرده ما گردشگران بود، برای ما که سبک زندگی خود را با یکجا نشین نبودن درآمیخته بودیم و تا ولمان میکردند به دشت و صحرا پناه میبردیم درک واژه ای به نام قرنطینه با هشتگ در خانه بمانیم کابوسی حقیقتا ترسناک بود!
گروههای خانوادگی و نسخه پیچیهای عجیب
در این بین پیامها و تحلیلهای گروههای خانوادگی و توصیههای پزشکی خاله، عمه و دایی در پلتفرم های واتساپ و تلگرام برای من بیشتر آزار دهنده بود تا کارساز، “توجه! توجه!سفر نروید” ، “کرونا گردشگران را دوست دارد” ، “کرونا همسفر کمپرها میشود” ، “گردشگری و سفر با مزه کرونا !”، آنقدر این دست از پیامها برای من آزاردهنده بود که گاها احساس میکردم بیشتر با هدف شکنجه روحی برای ارسال میشوند تا از روی خیرخواهی.
البته نسخه پیچیهای منحصربه فرد و اعجاب برانگیز پزشکی این گروهها هم جای خود را داشت. “درمان قطعی کرونا با مصرف روزانه ۴ کیلوگرم قارچ خام” ، “بخور دادن عنبر نسارا روزی ۳ وعده” ، “استفاده از باد داغ سشوار برای پاکسازی مجاری تنفسی” و از همه مهم تر بحث و جدل بر سر مینی چیپهای هوشمند واکسنها و کرمهای سمی نیمهجانی که در ماسکهای سه لایه منتظر برخورد اولین تنفس ما هستند.
اما یکی از پدیدههای جالب در این روابط کرونایی افراد، جدل بر سر چرایی افزایش آمار مبتلایان در کشور بود، معمولا چرایی این موضوع از سوی افراد آن چیزی مطرح می شد که زیاد اهل آن نبودند، امثال ما که اهل سفر و گشت و گذار بودیم معمولا برگزاری دورهمی های خانوادگی را دلیل افزایش آمار میدانستیم و طرف مقابل هم ما را!
بستر ساخت یک نمایش کمدی در خانواده ما کاملا فراهم بود، شاید یکی از بازیگران اصلی این نمایش هم خود من بودم، درحالی که پدرم در روز اول نوروز ۱۴۰۰ به نقد رفتار افرادی میپرداخت که در این شرایط کرونایی به سفر رفتهاند و من هم برای رعایت احترام پدر و پسری گفته او را تایید میکردم، تنها یک ساعت بعد خیلی آرام و بی سر و صدا کوله بار سفر را جمع کردم و راهی سفر شدم.
خانهنشینی و کارهای پشت گوش انداخته
در آن دوران قرنطینه و خانه نشینی یعنی آن روزهایی که کرونا را جدی تر میگرفتند و همه دست به دامان هشتگ #درخانه_بمانیم بودند، برای بسیاری این فرصت فراهم شد که در این ایام درخانه ماندن؛ یکبار هم که شده آن برنامه های پشت گوش انداخته زندگی خود را اجرایی کنند.
بسیاری از دوستانم به تحصیل پرداختند و به مدارج عالیه دست پیدا کردند، برخی دست به کسب و کار اینترنتی زدند یا اینکه در زیرزمین محل زندگی خود تولیدی ماسک راه انداختند و به یک نان و نوایی رسیدند، بسیاری هم شرایط کرونایی را غنیمت شمرده و با حذف هزینه مراسم عروسی ازدواج کردند، عمده فعالیت من هم به حرص خوردن از محدودیتهای سفر و البته پخت کیک، پیتزا و گاهی لازانیا معطوف شد.
![دورکاری در ایام شیوع کرونا](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-8-2.jpg)
البته اینکه به انجام کارهای مهم نپرداختم هم دلیل داشت، برای مثال با مشاهده روند ازدواج یکی از دوستانم متوجه شدم ازدواج در این دوران شرایطی به مراتب پیچیده تری دارد، پیش از آغاز همهگیری کرونا یکی از دوستان منزوی من که مدتها به دنبال امر مهم ازدواج بود؛ قصد کرد برای انتخاب شریک زندگی، زمان بیشتری را در مجامع عمومی بهسر ببرد، از همین رو از من قول این را گرفت که در کمپها و سفرهای گروهی همراه من باشد، اما بلافاصله پس از این تصمیم مهم با آغاز همه گیری کرونا مجبور شد حتی مناسبات شغلی خود را هم در خانه و پشت رایانه بگذراند و عملا سفر رفتن برای او تا حدی غیر ممکن شد.
یا حساب و کتاب هزینه ازدواج هم در این دوران از سوی برخی خانواده ها شکل جدیدی به خود گرفته بود، برای مثال خانواده همسر یکی از دوستانم این شرط را برای خانواده دامادقائل شدند که چون داماد از پرداخت هزینه مراسم عروسی فارغ است و قرار نیست مراسم عروسی برگزار شود، بخشی از هزینه جهیزیه را متقبل شود، این اتفاق در حالی رخ داد که آقای داماد مجبور شد پس از گذشت یک سال از زندگی مشترک و با عادی تر شدن شرایط کرونایی کشور برای جلب رضایت همسر خود مراسم عروسی هم برگزار کند، بنابراین از اینکه در این دوسال صرفا به حرص خوردن و پخت کیک و پیتزا مشغول بودهام و دست به اقدامی مهمتری نزدهام کاملا از خود راضیم.
![ازدواج در ایام شیوع کرونا](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-3-2.jpg)
به هر شکل در این ایام شرایط و اتفاقات بسیار جالبی را مشاهده کرده و درواقع نظارهگر برههای مهم از زندگی بشر بودهام، هیچگاه گمان نمیکردم که قرار است در آستانه رسیدن به دهه سوم زندگی خود در دل یک بیماری عظیم و یک همه گیری جهانی باشم که به این میزان ما آدمها را تغییر دهد، برای مثال فکر اینکه روزی فرا میرسد همه ما در خیابان یک بطری الکل به دست بگیریم تا از هجوم یک دشمن خارجی در امان باشیم واقعا دور از ذهن بود، یا اصلا چه کسی فکرش را می کرد روزی می آید که سوسیس ها و چیپس های خریداری شده کنار ظرف شویی آشپزخانه ما به صف شوند تا به نوبت مورد شست و شو قراربگیرند و با حوله خشک شوند.
اما آنچه من را غافلگیر کرد صرفا مشاهده پدیدههای اجتماعی پیرامونم نبود، در این مدت روابط حاکم بر فضای بین الملل و عملکرد دولتمردان خارجی هم بسیار مضحک شد، برای مثال فکرش را می کردید روزی رییس جمهور آمریکا از مردم خود بخواهد برای مقابله با یک ویروس به خود وایتکس و مواد ضدعفونی تزریق کنند؟ یا اینکه محموله ماسک کشور آلمان را سرقت کند؟ اصلا هیچگاه احتمال این را نمیدادم که مسئولین یک کشور به همان ویروسی دچار شوند که مردم عادی هم دچار می شوند، یا روزی فرا رسد که نخست وزیر انگلستان مجبور شود برای برگزاری یک مهمانی کریسمسی عذرخواهی کند.
واژهنامه کرونایی
اینهمه شگفتی در دایره لغات کاربردی بشر هم وارد شد، یعنی تا چند سال گذشته واژهنامه کرونایی برای ما مبحثی به غایت بی معنا بود و قرار نبود واژه هایی همچون کرونا،کویید_۱۹ یا pcr به کاربردی ترین لغات مورد استفاده مردم تبدیل شود، برای مثال همین واژه «کرونا»برای بسیاری از همان ابتدا واژه ای غریبه بود، اکثرا هیچ شناخت قبلی نسبت به چنین واژه ای نداشتند، خود من با توجه به آوایی که این واژه دارد تصور می کردم که یک غذای آسیایی باشد تا یک نوع ویروس، یا واژه «pcr» بیشتر می خورد یک کنسول بازی باشد تا یک آزمایش پزشکی، کووید۱۹ انگار یک مدل تلفن همراه است و واژه فاصلهگذاری اجتماعی گویا از یک آسیب اجتماعی شدید سخن می گوید.
پایان خانهنشینی
از اواخر فروردین ماه سال جاری به تدریج آمار مبتلایان و فوتی های کرونا کاهش پیدا کرد و دولت ها هرکدام با احتیاط و قدمبهقدم محدودیت های کرونایی را کنار گذاشتند، کادر درمان نفس راحتی کشید و درهای بسته مراکز اقامتی و گردشگری یکی پس از دیگری باز شد.
“کاهش تدریجی آمار مبتلایان و فوتی ها” ، رفع محدودیت های کرونایی“، “محدودیت ساعات تردد رفع شد” ، “استفاده از ماسک دیگر اجباری نیست” این ها تیتر اخباری بود که از اوایل سال جاری پایان تمام دردسر های کرونایی را نوید دادند.
اخیرا نیز که رسانهها با تیتر “آمار فوتیهای کرونایی در کشور به صفر رسید” از پایان کرونا گفتند؛ این اطمینان خاطر وجود دارد که خط زندگی خود را به ریل قبلی خود بازگردانیم و مانند قبل از دورهم بودنها و سفر رفتن ها لذت ببریم.
![پایان محدودیت های کرونایی](https://www.homsa.net/blog/wp-content/uploads/2022/06/Untitled-4-4.jpg)
به هر شکل این دوسال کرونایی برای من درسهای متعددی داشت، یکی از این درسها غنیمت شمردن فرصتها بود، اکنون که شرایط گردشگری مهیا است دیگر خبری از هشتگ ترسناک در خانه بمانیم و آن محدودیتها نیست؛ هر فرصتی را برای سفر رفتن غنیمت میشمارم، از بومگردی گرفته تا صحرانوردی و چادر زدن در جنگل. ابتدای هر هفته در اولین فرصت تقویم رومیزی محل کارم را برمیدارم و بهترین زمان را انتخاب میکنم ،دور روزهای مناسب یک دایره قرمز میکشم و با انتخاب یک اقامتگاه دلچسب منتظر آخر هفته میمانم تا دل را به جاده زده و خود را به یک تجربه جدید بسپارم.
انتهای خبر
سال اول کرونا خودمو خیلی محدود کردم وضربش رو هم خوردم از سال دوم به بعد تونستم سازگاری پیدا کنم با شرایط زندگی رو نباید سخت بگیریم از هومسا هم که اقامتگاه گرفتم تو اون ایام میزبان ها لوازم ضد عفونی کننده فراهم میکردن که خیالمون رو راحت میکرد